مملی جیجل

خاطره تولد و ...

بعد از تولدت عزیزم اومدم و خاطره اون روز رو نوشتم اما نمیدونم چرا الان که نگاه میکنم نیست ولی به هر حال اشکالی نداره دوباره مینویسم اما مختصر  اول که قرار بود تولدت رو همون 25 شهریور بگیریم اما چون عمو رضا قرار بود چند روز بعد از تهران  بیاد( آخه اونجا دوره داشت )ما هم تصمیم گرفتیم چند روز عقب بندازیم ولی یییییههههو شب که رفتیم خونه مامان جون دیدیم که این عمو دیووووونه بیخبر اومده خلاصه ما هم کارامون رو جور کردیم و همون 26ام تولدتو گرفتیم البته خیلی خوش گذشت وخوب بود..... حالا عرفان جونم باید یه چیزی در مورد تاریخ تولد قشنگت بهت بگم البته وقتی بزرگ شدی ایشالا خودم برات تعریف میکنم ولی خوب اینجا هم برات مینویسم که تاریخی که دکت...
21 مهر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مملی جیجل می باشد